تربیت دختران تمدن ساز
از آن جا که اصولاً انسان اجتماعی است و تاریخ حیات انسان نیز بیانگر این موضوع است که بهصورت اجتماعی زیست داشته، بنابراین رویکردی اجتماعی و تمدنی در تربیت دختران و پسران امری ضروری است. انسان در طول حیات خود با سایر انسانها روابطی دارد. برای خود دوستانی بر میگزیند و با آنها انس برقرار میکند. بهعبارتدیگر احساس نیاز به معاشرت و همراهی با سایر افراد یکی از نشانههای زندگی اجتماعی او میباشد.
بر ای اساس ابتدا باید رویکرد تمدنی و اجتماعی به تربیت را تعریف کنیم. رویکرد تمدنی یعنی این که ما اعتقاد به یک مبانی داریم که در مقام عمل میتواند برنامهای را برای زندگی انسانها داشته باشد و قاعده و قوانینی را وضع بکند که آن قواعد میتوانند همه افراد و جوامع را در تمام شئون اداره کنند.
حال در این رویکرد جنسیت نقش بسیار بااهمیت پیدا کرده و باتوجهبه نوع تمدنی که آرمان قرار گرفته است، تربیت دختران و حضور آنان در جامعه و تمدن از اهمیت بسیار بالاتری برخوردار هستند. به عبارتی دیگر دختران و بانوان نه تنها حق حضور در جامعه را دارند بلکه مکلف به حضور در اجتماع می باشند. یعنی از منظر اسلام ، بانوان و دختران باید برای رسیدن به اهداف تمدنی در جامعه نقش ایفا کنند.
در دنیای امروز این ضرورت ایفا نقش دختران در جامعه دچار انحراف شده و معنای آن تغییر کرده است. گاهی حضور را فقط فیزیکی تعریف میکنند یعنی این حضور صرفا در خیابان و کوچه تعریف میشود. اما جامعه تنها کوچه و خیابان نیست. به اعتقاد ما ، خانواده هسته اصلی تشکیل جامعه در طول تاریخ بشر از ابتدا بوده است و حضور در خانواده و نقش آفرینی در آن نیز در راستا جامعه سازی میباشد.
لذا این حضور و ایفا نقش بدون تربیت نمی تواند به هدف خود برسد و دچار انحراف خواهد شد درنتیجه باید همراه ویژگی های تربیتی باشد تا بتواند منجر به نیل هدف و ساختن آن تمدن مطلوب شود .
به همین دلیل در این نوشتار به بررسی 4 بایسته برای تربیت دختران در رویکرد تمدنی خواهیم پرداخت:
1- مخاطب شناسی
یا مکن با پیل بانان دوستی یا بنا کن خانهای در شان پیل
یعنی متوجه باشیم با چه جنسیتی مواجه هستیم؟ هویت آنها با چه مؤلفههایی شکل میگیرد؟ ارزشهایش در روابط اجتماعی چیست؟ یعنی بهعنوانمثال نوع نگاهش به روابط دختر و پسر چگونه است؟
بهعبارتدیگر بدون اینکه مخاطب خود را بشناسیم عملاً امکان برنامهریزی وجود نخواهد داشت. یک مربی تربیتی را فرض کنید که در مدرسه با دختران نوجوان در ارتباط است اما تلفن همراه ندارد و از اینکه دختران نوجوان به چه موسیقیها، بازیها، سایتها و گروههایی تمایل دارند، اطلاعی ندارد. در حقیقت نتوانسته است با مخاطب خود هیچ ارتباطی ایجاد کند و رشته تربیت متصل نشده است.
2- رشد جامع
رشد جامع در مقابل رشد کاریکاتوری قرار میگیرد. رشد کاریکاتوری به معنای آن است که به یکسری از ابعاد خاص افراد توجه کرده و آنها را پرورش بدهیم و از سایر ابعاد غفلت کنیم. فرض کنید یک فرد یکدستش 7 متر و آنیکی دست، تنها 20 سانتیمتر باشد. طبیعتاً تصویری که از این فرد در ذهن ما شکل میگیرد چهرهای نامتوازن و خندهدار خواهد بود.
بر همین اساس باید در تربیت دختران به همه ابعاد آنها توجه کرد و بهصورت جامع هم از لحاظ جسمانی و هم از لحاظ روحی رشد داده شوند.
بهعنوانمثال در نظام تربیتی ما باید علاوه بر توجه به آموزش دانش باید به آموزش مهارتهای لازم برای زندگی نیز پرداخته شود. بهعبارتدیگر ممکن است دختر خانمی نفر اول المپیاد باشد اما ازدواجهای ناموفق داشته باشد. این نشاندهنده رشد تکبعدی میباشد.
2- جهتگیری خیر
مربی باید سمتوسو متربی خود را به سمت مثبت و خیر میل دهد. بهعبارتدیگر با بسترهای تربیتی که ایجاد کرده میتواند فطرتش را بالفعل کند. یکی از مهمترین این جهتگیریها برای نگاه تمدنی مسئولیتپذیری است. یعنی نمیتواند کسی داعیهدار تربیت تمدنی باشد و نسبت به اطرافش بیتفاوت باشد. در این راستا یکی از بهترین برنامهها میتواند فعالیتهای جهادی باشد. در فعالیتهای جهادی در میدان عمل جهتگیری خیر متربیان از طریق درگیرشدن با مسئله، تحریک و فعال میشود.
3- ارائه الگو
بهطورکلی نوجوانان و بهویژه دختران بهشدت نیازمند الگو هستند و متأسفانه در این زمینه بهشدت در جامعه ما غفلت صورتگرفته است. اما در غرب با استفاده از رسانه و غفلت ما، الگوهایی ساخته شده است که برای نوجوانان ما حجت هستند. نکته بسیار حائز اهمیت در الگوها قابلیت همزادپنداری است. بهعنوانمثال ما صرفاً در زمینه معرفی حضرت زهرا (س) به دخترانمان به کلیات اکتفا کردهایم و صرفاً ایشان را کسی که به حجاب علاقهمند است و مادر خیلی خوبی بودند معرفی کردیم و در عمل فرزندانمان با ایشان ارتباط لازم را برقرار نمیکنند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.