ویژگی ها و تغییرات نوجوانی
نوجوانی در دامنة 11 الی 19 سالگی تعریف میشود و تغییرات نوجوانی با آشفتگی جسمی و روانی همراه است.
فرزند ما در سن 11 تا 12 سالگی تحولاتی درونشان ایجاد میشود که به سادگی دیگر آنچه را که مورد تمایل ما است نمیپذیرد. بهعبارتدیگر خود یک شخصیت مستقل پیدا میکند و تنها به آنچه که خود به آن برسد، اعتقاد پیدا میکند.
دوره کودکی، دوره پذیرش است اما در دوره نوجوانی مجدداً انسان ساخته میشود. یعنی شک و بازنگری برای نوجوان در ابعاد مختلف پدید میآید گویا خانة شخصیت خود را خراب میکند تا شخصیتی نو برای خود بسازد. از آن جا که به طور طبیعی بیشترین تغییرات فرزند در سن 16 سالگی پدید می آید پس ضروری است که والدین با همدلی و همراهی،از استرس دادن به فرزند خود دوری کنند.
تغییرات دوره نوجوانی
۱_تغییرات جسمی:
دوره نوجوانی دوره تغییرات بسیار گسترده و سریع است و یک جهش نیز در جسم فرزند صورت میگیرد.
در زمان این رشد و تغییرات سریع است که بلوغ و اثرات آن اتفاق میافتاد. کشش و تمایلات جنسی نیز در این دوره فعال میشود.
۲_تغییرات شناختی (قدرت فکری، ذهنی، منطقی، استدلالی، خیالی)
فکر و ذهن نوجوان شروع به رشد میکند، قدرت استدلال و منطق او بیدار میشود. در این دوره دیگر نمیشود نوجوان را فریب داد و بهراحتی استدلالها و تفکراتی که درگذشته از طریق والدین به او انتقال داده میشده مورد قبول واقع نمیشود. این تغییرات ذهنی علاوه بر استدلال، بر قدرت ذهنی فرد در خیالپردازی و تجسمات خیالی نیز اثر می گذارد.
۳_تغییروتحول انگیزهها، هیجانات و عواطف
از نگاه پیاژه رشد دارای سه مرحله است:
۱_پیش از دبستان: در این مرحله فرد از قاعده و قانونی پیروی نمیکند و امیالش او را هدایت میکند. به این مرحله ناپیروی میگویند.
۲_دبستان: در این بازه زمانی از دیگری تبعیت میشود. بهعنوانمثال در این دوره معلم و دوستان مدرسه وارد زندگی او میشوند و با آدمهای جدید وارد ارتباط میشود سپس حرفشنویاش از آنها بیشتر میشود بهخصوص از معلم در نتیجه به این موضوع افتخار میکند.این مرحله را دگرپیروی می نامند.
۳_پس از دبستان: خود پیروی است بهعبارتدیگر انگیزههایش از درون خودش باید سرچشمه بگیرد.این دوره دارای انگیزه هایی برای نوجوان است که از درون او سرچشمه میگیرد.این مرحله خود پیروی نامیده میشود.
نوجوانی در مرحله خود پیروی قرار دارد. این بازه سنی یک دوره هیجانی است و افعالی همچون عصبانیت، قهر کردن، افسرده شدن، ناامید شدن و خود را کنار کشیدن از وی سر خواهد زد.
انگیزهها و مجموع هیجانات فرزند بهصورت جدی جهش پیدا میکند بهعنوانمثال علاقهها ایجاد میشود، تبعیت از یک ورزشکار یا هنرپیشه، عاشق شدن و…در این دوره اتفاق میافتد و در دوره نوجوانی فرزند مفهومی درونی را به نام قلب کشف میکند.
۴_تحول در حوزة عمل و کار
نوجوانان در این دوره قدرت فعلی خود را به آزمایش میگذارند و شروع به انجامدادن افعال مختلفی میکنند. بهعنوانمثال فرزندمان رانندگی را دوست دارد و توانایی رانندگی را در خود میبینند و به دنبال کسب مهارتهایی هستند مانند خوشنویسی، بازیگری، ورزشهای مشهور، موسیقی و…اما در یک بستر نامتوازن و عدم پختگی، این تغییرات اتفاق میافتد در نتیجه محیط تربیتی باید به آنها کمک کند تا بهصورت متوازن رشد ایجاد شود و با همدیگر هماهنگ باشند.یعنی جسم بافکر، انگیزه، هیجان و عمل با هم هماهنگ بشوند بهعنوانمثال در رانندگی اگر فرزند بخواهد از رانندگی بهره بگیرد باید بهگونهای باشد که انگیزهاش را پیدا کرده یا توانایی آن را در خود دیده اما باید با فکرش هماهنگ کند یعنی رانندگی او باید با فکرش هماهنگ باشد نه فقط با هیجان! پس هنگامی که بافکر، عمل و هیجان توأمان باشد از رانندگیاش میتواند بهره ببرد.
برگرفته از سخنان دکتر علی اصغر احمدی
برای دریافت کامل این جلسه اینجا را کلیک نمایید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.